شکل جمع:
lanesکوچه، راه باریک
a lane between rows of machines in a factory
باریکراهی از میان ردیف ماشینآلات کارخانه
The police opened a lane through the crowd and let us pass.
پلیسها از میان جمعیت راهی گشودند و گذاشتند ما رد شویم.
an eight-lane highway
بزرگراه هشت باندی (دارای ظرفیت 4 ماشین در هر طرف)
راه دریایی، مسیر که با خطکشی مشخص میشود، خط سیر هوایی
When you want to change lanes, you must first signal.
وقتی میخواهید خط عبوری خود را عوض کنید، علامت بدهید.
The German's were trying to close our shipping lanes.
آلمانها میکوشیدند راههای دریایی ما را ببندند.
کوچه ساختن، منشعب کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lane» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lane