با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Lane

leɪn leɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lanes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    کوچه، راه باریک
    • - a lane between rows of machines in a factory
    • - باریک‌راهی از میان ردیف ماشین‌آلات کارخانه
    • - The police opened a lane through the crowd and let us pass.
    • - پلیس‌ها از میان جمعیت راهی گشودند و گذاشتند ما رد شویم.
    • - an eight-lane highway
    • - بزرگراه هشت باندی (دارای ظرفیت 4 ماشین در هر طرف)
  • noun countable
    گلو، نای
  • noun
    راه دریایی، مسیر که با خط‌کشی مشخص می‌شود، خط سیر هوایی
    • - When you want to change lanes, you must first signal.
    • - وقتی می‌خواهید خط عبوری خود را عوض کنید، علامت بدهید.
    • - The German's were trying to close our shipping lanes.
    • - آلمان‌ها می‌کوشیدند راه‌های دریایی ما را ببندند.
  • verb - transitive
    کوچه ساختن، منشعب کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lane

  1. noun road
    Synonyms: alley, artery, avenue, back street, boulevard, byway, drive, expressway, highway, parkway, passage, pathway, roadway, route, street, thoroughfare, throughway, thruway, turnpike

ارجاع به لغت lane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lane

لغات نزدیک lane

پیشنهاد بهبود معانی