لِخلِخ کردن، لِخلِخکنان رفتن، پا کشان رفتن، لک و لک کردن، پای خود را روی زمین کشیدن و رفتن، تلوتلو خوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After a long night of partying, he could only shamble back to his apartment.
او بعد از شبی طولانی که در مهمانی گذراند، با تلوتلو به آپارتمانش برگشت.
The old man's legs were weak, causing him to shamble along the sidewalk.
پاهای پیرمرد ضعیف بود و باعث میشد در پیادهرو لِخلِخ کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shamble» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shamble