گذشتهی ساده:
perambulatedشکل سوم:
perambulatedسومشخص مفرد:
perambulatesوجه وصفی حال:
perambulatingپیمودن، گردش کردن در، دور زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We perambulated the park.
ما در پارک پیادهروی کردیم.
Owners perambulate the farm's bounds every two years.
مالکان هر دو سال یکبار حدود مزرعه را بازبینی میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «perambulate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perambulate