امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mall

mɒːl mɔːl / / mæl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    malls

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable B1
بازار سرپوشیده، بازار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I do my shopping at Lincoln Mall.
- من خریدهای خودم را در بازار لینکلن انجام می‌دهم.
noun countable
سفر تفرجگاه
noun countable
پیاده‌رو پردرخت و سایه‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mall

  1. noun commercial complex with many individual retail stores
    Synonyms: commercial center, market, mart, mini-mart, plaza, shopping center, shopping mall
  2. noun shopping center
    Synonyms: marketplace, shopping complex, shopping mall, shopping plaza
  3. noun promenade
    Synonyms: alameda, boardwalk, boulevard, esplanade, parade, public walk, walk

ارجاع به لغت mall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mall

لغات نزدیک mall

پیشنهاد بهبود معانی