امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Recollection

ˌrekəˈlekʃn ˌrekəˈlekʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    recollections

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
تجدید خاطره، تفکر، به‌خاطر آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- if my recollection is right ...
- اگر درست به‌دلیل داشته باشیم ...
- recollections of youth
- خاطرات جوانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recollection

  1. noun the power of retaining and recalling past experience
    Synonyms:
    memory recall remembrance reminiscence
  1. noun an act or instance of remembering
    Synonyms:
    memory recall remembrance reminiscence retrospection memoir anamnesis
  1. adjective
    Synonyms:
    reminiscent
  1. verb
    Synonyms:
    remember recollect review contemplate meditate

ارجاع به لغت recollection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recollection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recollection

لغات نزدیک recollection

پیشنهاد بهبود معانی