فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Reminiscent

ˌreməˈnɪsnt ˌreməˈnɪsnt

صفت تفضیلی:

more reminiscent

صفت عالی:

most reminiscent

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

وابسته به یادآوری، یادآورانه، متمایل به گذشته اندیشی، گذشته‌اندیش، پرخاطره، یادآور، خاطره‌انگیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a reminiscent old man

پیرمرد گذشته‌نگر

a reminiscent essay

مقاله‌ی خاطره‌انگیز

نمونه‌جمله‌های بیشتر

his style is reminiscent of Sa'di's.

سبک او یادآور سبک سعدی است.

this poem is reminiscent of the day when I first fell in love with Neda.

این شعر یادآور روزی است که برای اولین‌بار عاشق ندا شدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reminiscent

  1. adjective suggestive of something in the past
    Synonyms:
    similar evocative redolent nostalgic recollective remindful bringing to mind implicative mnemonic
    Antonyms:
    oblivious forgetful

ارجاع به لغت reminiscent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reminiscent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reminiscent

لغات نزدیک reminiscent

پیشنهاد بهبود معانی