فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Fingerprint

ˈfɪŋɡərprɪnt ˈfɪŋɡəˌprɪnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    fingerprinted
  • شکل سوم:

    fingerprinted
  • سوم‌شخص مفرد:

    fingerprints
  • وجه وصفی حال:

    fingerprinting
  • شکل جمع:

    fingerprints

توضیحات

شکل عامیانه‌ی این لغت در معنای اول: print

در معنای دوم در انگلیسی بریتانیایی به‌جای fingerprint معمولاً از fingermark استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
اثر انگشت (الگوها، خطوط و شیارهای منحصربه‌فرد روی پوست انگشتان انسان که هر فرد را از دیگری متمایز می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Every person has a unique fingerprint.
- هر فرد اثر انگشت منحصربه‌فردی دارد.
- Mehrab used his fingerprint to unlock the phone.
- مهراب برای باز کردن گوشی‌ از اثر انگشتش استفاده کرد.
- Fingerprint identification technology has advanced significantly in recent years.
- فناوری شناسایی اثر انگشت در سال‌های اخیر پیشرفت قابل توجهی داشته است.
noun countable
انگلیسی آمریکایی ردِ انگشت، جای انگشت، اثر انگشت (براثر چرک، چربی و...)
- The detective examined the fingerprint on the door handle.
- کارآگاه اثر انگشت روی دستگیره‌ی در را بررسی کرد.
- She wiped the screen, but the fingerprint remained visible.
- او صفحه را پاک کرد، اما رد انگشت هنوز قابل مشاهده بود.
verb - transitive
اثربرداری کردن، انگشت‌نگاری کردن
- The police will fingerprint all suspects in the robbery case.
- پلیس از همه‌ی مظنونان پرونده‌ی سرقت انگشت‌نگاری خواهد کرد.
- The forensic team fingerprinted the glass found near the body.
- تیم پزشکی قانونی از لیوان پیداشده در نزدیکی بدن جسد اثربرداری کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fingerprint

  1. noun a smudge made by a (dirty) finger
    Synonyms:
    mark dab fingermark dactylogram identify

ارجاع به لغت fingerprint

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fingerprint» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fingerprint

لغات نزدیک fingerprint

پیشنهاد بهبود معانی