گذشتهی ساده:
fingerprintedشکل سوم:
fingerprintedسومشخص مفرد:
fingerprintsوجه وصفی حال:
fingerprintingشکل جمع:
fingerprintsشکل عامیانهی این لغت در معنای اول: print
در معنای دوم در انگلیسی بریتانیایی بهجای fingerprint معمولاً از fingermark استفاده میشود.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fingerprint» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fingerprint