شکل جمع:
fingermarksدر انگلیسی آمریکایی بهجای fingermark معمولاً از fingerprint استفاده میشود.
انگلیسی بریتانیایی ردِ انگشت، جای انگشت، اثر انگشت (براثر چرک، چربی و...)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He removed the fingerprints from the lens before taking the photo.
او قبلاز گرفتن عکس، رد انگشتان روی لنز را پاک کرد.
The detective carefully photographed the fingermark on the windowpane.
کارآگاه با دقت از اثر انگشت روی شیشهی پنجره عکس گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fingermark» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fingermark