حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
Fingerling
معنی fingerling
noun
جانورشناسی ماهی آزاد، چیز کوچک و بیاهمیت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ارجاع به لغت fingerling
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «fingerling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fingerling
لغات نزدیک fingerling
- - fingered
- - fingering
- - fingerling
- - fingermark
- - fingernail