امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Attainable

əˈteɪnəbl̩ əˈteɪnəbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective C2
نائل‌شدنی، در دسترس، به‌دست‌آوردنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد attainable

  1. adjective within reach; achievable
    Synonyms:
    accessible accomplishable at hand available cherry pie duck soup easy feasible gettable likely no problem no sweat obtainable piece of cake possible potential practicable probable procurable reachable realizable securable
    Antonyms:
    unachieveable unattainable unreachable

لغات هم‌خانواده attainable

  • adjective
    attainable

ارجاع به لغت attainable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «attainable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/attainable

لغات نزدیک attainable

پیشنهاد بهبود معانی