Realizable

ˈrɪəlaɪzəbl ˈrɪəlaɪzəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
تحقق‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
قابل درک، قابل تحقق، نقد شدنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد realizable

  1. adjective Capable of existing or taking place or proving true; possible to do
    Synonyms: accomplishable, achievable, doable, manageable

ارجاع به لغت realizable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «realizable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/realizable

لغات نزدیک realizable

پیشنهاد بهبود معانی