غیرقابل دسترسی، دستنیافتنی، دور از دسترس، غیرقابل دستیابی، خارج از دسترس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His dreams felt unreachable after so many failures.
رؤیاهای او پساز این همه شکست دستنیافتنی به نظر میرسیدند.
He sent several messages but his friend remained unreachable.
او پیامهای بسیاری را ارسال کرد اما دوستش همچنان از دسترس خارج بود.
After the earthquake, many areas were unreachable due to road closures.
پساز زلزله، بسیاری از مناطق بهدلیل بسته شدن جادهها غیرقابل دسترسی بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unreachable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unreachable