فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unreachable

ˌʌnˈriːtʃəbl ˌʌnˈriːtʃəbl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

غیرقابل دسترسی، دست‌نیافتنی، دور از دسترس، غیرقابل دستیابی، خارج از دسترس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

His dreams felt unreachable after so many failures.

رؤیاهای او پس‌از این همه شکست دست‌نیافتنی به نظر می‌رسیدند.

He sent several messages but his friend remained unreachable.

او پیام‌های بسیاری را ارسال کرد اما دوستش همچنان از دسترس خارج بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

After the earthquake, many areas were unreachable due to road closures.

پس‌از زلزله، بسیاری از مناطق به‌دلیل بسته شدن جاده‌ها غیرقابل دسترسی بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unreachable

  1. adjective unable to be accessed, attained, or contacted
    Synonyms:
    inaccessible unapproachable inapproachable unreached unattainable unavailable out-of-reach

ارجاع به لغت unreachable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unreachable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unreachable

لغات نزدیک unreachable

پیشنهاد بهبود معانی