(شخص) غیرقابل دسترس، خشک، رسمی، غیرصمیمی، سرد، عبوس، بدبرخورد، نجوش، گوشتتلخ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
His serious expression makes him seem unapproachable.
چهرهی جدی او باعث میشود که گوشتتلخ به نظر برسد.
I tried to talk to him, but he was so unapproachable that I gave up.
سعی کردم با او صحبت کنم، اما بهقدری غیرصمیمی بود که تسلیم شدم.
(ازنظر فیزیکی) غیرقابل دسترس، دور از دسترس، دستنیافتنی، خارج از دسترس، غیرقابل دستیابی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The road was unapproachable after the landslide.
بعد از رانش زمین، جاده از دسترس خارج شد.
The area is unapproachable during the winter because of heavy snowfall.
بهدلیل بارش سنگین برف، این منطقه در زمستان غیرقابل دسترسی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unapproachable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unapproachable