صفت تفضیلی:
more sanitaryصفت عالی:
most sanitaryبهداشتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
sanitary inspector
بازرس ادارهی بهداشت
It is not sanitary to let flies sit on food.
بهداشتی نیست که بگذاریم مگس روی خوراک بنشیند.
The hospital's sanitary conditions were deplorable.
شرایط بهداشتی بیمارستانها تأسفآور بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sanitary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sanitary