آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Futility

fjuːˈtɪləti fjuːˈtɪlɪti

معنی futility | جمله با futility

noun

( futileness =)، عبثی، بی‌فایدگی، بیهودگی، پوچی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

the futility of giving him advice

بی‌فایدگی نصیحت به او

The war was an utter futility.

جنگ کاملاً بیهوده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد futility

  1. noun uselessness
    Synonyms:
    worthlessness meaninglessness pointlessness ineffectiveness emptiness senselessness fruitlessness idleness unprofitableness ineffectuality frivolousness hollowness

ارجاع به لغت futility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «futility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/futility

لغات نزدیک futility

پیشنهاد بهبود معانی