( futileness =)، عبثی، بیفایدگی، بیهودگی، پوچی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the futility of giving him advice
بیفایدگی نصیحت به او
The war was an utter futility.
جنگ کاملاً بیهوده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «futility» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/futility