با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Senselessness

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    بی‌عقلی، بی‌شعوری، بی‌معنی بودن، بی‌حسی
    • - the senselessness of this particular action
    • - بی‌معنی بودن این اقدام خاص
    • - House Speaker Nancy Pelosi on Friday called the move “an act of extraordinary senselessness.”
    • - نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا روز جمعه این اقدام را فوق‌العاده بی‌معنی خواند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد senselessness

  1. noun Foolish behavior
    Synonyms: absurdity, folly, foolery, foolishness, idiocy, imbecility, insanity, lunacy, inanity, madness, nonsense, preposterousness, silliness, tomfoolery, mindlessness, zaniness, craziness, pointlessness, vacuity

لغات هم‌خانواده senselessness

ارجاع به لغت senselessness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «senselessness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/senselessness

لغات نزدیک senselessness

پیشنهاد بهبود معانی