Insanity

ɪnˈsænəti ɪnˈsænəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    insanities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
دیوانگی، جنون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the insanity of King Lear
- دیوانگی شاه لیر
- His plea of insanity was rejected.
- دادخواست دیوانگی او رد شد.
- War is the worst kind of insanity.
- جنگ بدترین نوع دیوانگی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insanity

  1. noun mental illness; foolishness
    Synonyms: aberration, absurdity, alienation, craziness, delirium, delusion, dementia, derangement, distraction, dotage, folly, frenzy, hallucination, hysteria, illusion, inanity, irrationality, irresponsibility, lunacy, madness, mania, mental disorder, neurosis, phobia, preposterousness, psychopathy, psychosis, senselessness, unbalance, unreasonableness, witlessness
    Antonyms: balance, sanity, soundness, wellness

ارجاع به لغت insanity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insanity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insanity

لغات نزدیک insanity

پیشنهاد بهبود معانی