آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Irresponsibility

ɪrəˌspɑːnsəˈbɪləti ˌɪrɪˌspɒnsəˈbɪlɪti

معنی irresponsibility | جمله با irresponsibility

noun uncountable

بی‌مسئولیتی، وظیفه‌نشناسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The company's irresponsibility led to financial losses.

بی‌مسئولیتی شرکت باعث خسارات مالی شد.

His irresponsibility led to the failure of the project.

وظیفه‌نشناسی او منجر به شکست پروژه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد irresponsibility

  1. noun a form of untrustworthiness; the trait of lacking a sense of responsibility and not feeling accountable for your actions
    Synonyms:
    irresponsibleness
    Antonyms:

ارجاع به لغت irresponsibility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «irresponsibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/irresponsibility

لغات نزدیک irresponsibility

پیشنهاد بهبود معانی