به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dementia

dɪˈmenʃə dɪˈmenʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    پزشکی آلزایمر، فراموشی
    • - The nursing home specializes in caring for patients with dementia.
    • - خانه‌ی سالمندان در مراقبت از بیماران مبتلا به فراموشی تخصص دارد.
    • - My grandmother was diagnosed with dementia last year.
    • - پارسال متوجه شدیم که مادربزرگم آلزایمر دارد.
  • noun uncountable
    پزشکی دمانس، زوال عقل، کاهش عملکرد عقلانی، خِرَدسودگی
    • - Memory loss is a common symptom of dementia.
    • - از دست دادن حافظه یکی از علائم شایع زوال عقل است.
    • - dementia infantilis
    • - دمانس در کودکی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dementia

  1. noun senility
    Synonyms: Alzheimer’s disease, derangement, insanity, madness, mental decay, mental deterioration, mental disorder, personality change, softening of the brain, unbalance

ارجاع به لغت dementia

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dementia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dementia

لغات نزدیک dementia

پیشنهاد بهبود معانی