فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

In Vain

ɪn veɪn ɪn veɪn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrase C2

بیهوده، بی‌نتیجه، بی‌حاصل

She studied for hours for the exam, but her efforts were in vain.

او ساعت‌ها برای امتحان درس خواند اما تلاشش بیهوده بود.

He tried to fix the broken computer, but his attempts were in vain.

او سعی کرد کامپیوتر خراب را تعمیر کند اما تلاش‌هایش بی‌نتیجه بود.

phrase

با بی‌حرمتی، کفرآمیز، با بی‌احترامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He spoke in vain about the sacred text, mocking its teachings.

او در مورد متن مقدس با بی‌حرمتی صحبت می‌کرد و آموزه‌های آن را به سخره می‌گرفت.

The play portrayed religious ceremonies in vain.

در این نمایش مراسم مذهبی به‌طور کفرآمیز به تصویر کشیده شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت in vain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «in vain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/in-vain

لغات نزدیک in vain

پیشنهاد بهبود معانی