آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Unbuttoned

American: ʌnˈbətənd British: ʌnˈbʌtənd

سوم‌شخص مفرد:

unbuttons

وجه وصفی حال:

unbuttoning

معنی unbuttoned

adjective

دکمه باز، با دکمه‌های گشوده

adjective

غیر رسمی، خودمانی، بی تکلف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unbuttoned

  1. verb undo the buttons of
    Synonyms:
    undone unfastened
    Antonyms:
    buttoned
  1. adjective Not under constraint in action or expression; - Curtis Bok
    Synonyms:
    unlaced
  1. adjective not buttoned
    Synonyms:
    unfastened
    Antonyms:
    buttoned

سوال‌های رایج unbuttoned

وجه وصفی حال unbuttoned چی میشه؟

وجه وصفی حال unbuttoned در زبان انگلیسی unbuttoning است.

سوم‌شخص مفرد unbuttoned چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد unbuttoned در زبان انگلیسی unbuttons است.

ارجاع به لغت unbuttoned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbuttoned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unbuttoned

لغات نزدیک unbuttoned

پیشنهاد بهبود معانی