آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Undone

    ˌʌnˈdʌn ˌʌnˈdʌn

    گذشته‌ی ساده:

    undid

    سوم‌شخص مفرد:

    undoes

    وجه وصفی حال:

    undoing

    معنی undone

    adjective

    ناکرده، ناتمام، خراب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد undone

    1. verb to lure or persuade into a sexual relationship or a sexual act
      Synonyms:
      seduced debauched unzipped
    1. adjective unfinished
      Synonyms:
      incomplete left unperformed
    1. verb to lessen or deplete the nerve, energy, or strength of
      Synonyms:
      weakened debilitated enfeebled undermined sapped attenuated enervated devitalized
    1. adjective distraught
      Synonyms:
      upset disturbed agitated
    1. adjective ruined
      Synonyms:
      destroyed killed done for betrayed sunk washed-up wiped-out
    1. verb remove the outer cover or wrapping of
      Synonyms:
      uncovered opened released freed untied unfastened unwrapped broken destroyed ruined wrecked smashed cancelled annulled invalidated negated nullified voided reversed overturned demolished abolished finished unravelled disentangled disengaged disconnected loosed erased offset injured spoilt upset defeated outwitted unsettled undermined subverted neutralized quashed marred disjoined sunk torpedoed wracked totalled bankrupted impoverished
      Antonyms:
      wrapped made
    1. verb deprive of certain characteristics
      Synonyms:
      deleted cancelled erased obliterated expunged effaced rubbed wiped struck crossed blotted invalidated annulled vacated unmade scratched
      Antonyms:
      approved validated permitted
    1. verb cause to become loose
      Synonyms:
      released loosened untied opened
      Antonyms:
      closed fastened done
    1. verb to free from ties or fasteners
      Synonyms:
      loosened unfastened loosed untied unbound unloosed unloosened slipped disengaged unclasped

    لغات هم‌خانواده undone

    • noun
      deed, do, doing
    • adjective
      done, overdone, undone
    • verb - transitive
      do, outdo, overdo, redo, undo

    سوال‌های رایج undone

    گذشته‌ی ساده undone چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده undone در زبان انگلیسی undid است.

    وجه وصفی حال undone چی میشه؟

    وجه وصفی حال undone در زبان انگلیسی undoing است.

    سوم‌شخص مفرد undone چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد undone در زبان انگلیسی undoes است.

    ارجاع به لغت undone

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «undone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/undone

    لغات نزدیک undone

    • - undocumented immigrant
    • - undoing
    • - undone
    • - undouble
    • - undoubted
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.