Superabundant

ˌsuːpərəˈbʌndənt ˌsuːpərəˈbʌndənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

زیاد، فراوان، وافر، خیلی زیاد، دارای وفور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- superabundant crops
- محصولات فراوان
- superabundant moisture
- رطوبت زیاد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superabundant

  1. adjective Given to or marked by unrestrained abundance
    Synonyms: extravagant, exuberant, lavish, lush, luxuriant, opulent, prodigal, profuse, riotous
  2. adjective Going beyond moderation and reason
    Synonyms: surplus, excess, excessive

ارجاع به لغت superabundant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «superabundant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superabundant

لغات نزدیک superabundant

پیشنهاد بهبود معانی