آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Poverty

ˈpɑːvərti ˈpɒvəti

معنی poverty | جمله با poverty

noun uncountable B2

اقتصاد تنگدستی، فقر، فلاکت، تهی‌دستی، بینوایی، بی‌پولی، دریوزگی، نداری، عسرت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

The farmers' poverty saddened us.

بینوایی روستاییان ما را متأثر کرد.

to live in poverty

در فقر زندگی کردن

noun uncountable

کمبود، کمیابی، ناداری، بی‌چیزی، فقدان، فاقد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The dearth of job opportunities in the small town was discouraging.

کمبود فرصت‌های شغلی در شهر کوچک دلسردکننده بود.

His stories show a surprising poverty of imagination and inventiveness.

داستان‌هایش حاکی از این است که او به‌‌طور تعجب‌آوری فاقد قوه تخیل و ابتکار است.

noun uncountable

سوءتغذیه، کم‌قوتی

Poverty can have long-term effects on a person's physical and mental health.

سوءتغذیه می‌تواند اثرات طولانی‌مدتی بر سلامت جسمی و روانی افراد داشته باشد.

poverty of the soil

کم‌قوتی خاک

noun uncountable

ناباروری، عدم حاصلخیزی

The poverty of the soil made it difficult to grow crops.

عدم حاصلخیزی خاک، کشت محصولات را با مشکل مواجه کرد.

The community's main challenge was overcoming the persistent poverty that plagued their farmlands.

چالش اصلی جامعه غلبه بر عدم حاصلخیزی طولانی‌ای بود که زمین‌های کشاورزی آن‌ها را گرفتار کرده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد poverty

Collocations

abject poverty

فقر مفرط، فقر نکبت‌بار

ارجاع به لغت poverty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poverty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/poverty

لغات نزدیک poverty

پیشنهاد بهبود معانی