اقتصاد تنگدستی، فقر، فلاکت، تهیدستی، بینوایی، بیپولی، دریوزگی، نداری، عسرت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
The farmers' poverty saddened us.
بینوایی روستاییان ما را متأثر کرد.
to live in poverty
در فقر زندگی کردن
کمبود، کمیابی، ناداری، بیچیزی، فقدان، فاقد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dearth of job opportunities in the small town was discouraging.
کمبود فرصتهای شغلی در شهر کوچک دلسردکننده بود.
His stories show a surprising poverty of imagination and inventiveness.
داستانهایش حاکی از این است که او بهطور تعجبآوری فاقد قوه تخیل و ابتکار است.
سوءتغذیه، کمقوتی
Poverty can have long-term effects on a person's physical and mental health.
سوءتغذیه میتواند اثرات طولانیمدتی بر سلامت جسمی و روانی افراد داشته باشد.
poverty of the soil
کمقوتی خاک
ناباروری، عدم حاصلخیزی
The poverty of the soil made it difficult to grow crops.
عدم حاصلخیزی خاک، کشت محصولات را با مشکل مواجه کرد.
The community's main challenge was overcoming the persistent poverty that plagued their farmlands.
چالش اصلی جامعه غلبه بر عدم حاصلخیزی طولانیای بود که زمینهای کشاورزی آنها را گرفتار کرده بود.
فقر مفرط، فقر نکبتبار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «poverty» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/poverty