امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Defecate

ˈdefɪkeɪt ˈdefɪkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    defecated
  • شکل سوم:

    defecated
  • سوم‌شخص مفرد:

    defecates
  • وجه وصفی حال:

    defecating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive
پزشکی مدفوع کردن، تخلیه کردن شکم link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Patients may defecate more frequently when under stress.
- بیماران ممکن است زمانی که تحت استرس هستند، بیشتر مدفوع کنند.
- It is normal for infants to defecate multiple times a day.
- طبیعی است که نوزادان چند بار در روز مدفوع کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد defecate

  1. verb Have a bowel movement
    Synonyms:
    excrete move (one's) bowels void stool shit take-a-shit pass take-a-crap ca-ca crap make

ارجاع به لغت defecate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defecate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/defecate

لغات نزدیک defecate

پیشنهاد بهبود معانی