آخرین به‌روزرسانی:

Fallibility

ˌfæləˈbɪləti ˌfæləˈbɪlɪti

معنی

noun

جایزالخطا بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fallibility

  1. noun imperfection
    Synonyms:
    frailty errancy misjudgment unreliability

ارجاع به لغت fallibility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fallibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fallibility

لغات نزدیک fallibility

پیشنهاد بهبود معانی