آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Wispy

ˈwɪspi ˈwɪspi

معنی wispy | جمله با wispy

adjective

نخ‌نخ‌شده، پراکنده و نازک، رشته‌رشته، تارمانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Wispy strands of smoke rose from the chimney.

رشته‌های نازک دود از دودکش بالا می‌رفتند.

The artist painted a wispy layer of mist over the mountains.

هنرمند لایه‌ای تارمانند از مه را روی کوه‌ها نقاشی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت wispy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wispy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wispy

لغات نزدیک wispy

پیشنهاد بهبود معانی