امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Decrepit

dɪˈkrepɪt dɪˈkrepɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more decrepit
  • صفت عالی:

    most decrepit

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سالخورده و فرتوت، ضعیف و ناتوان، خیلی پیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- decrepit old men
- مردان پیر و فرتوت
- a decrepit horse
- اسب پیر و پاتال
- a decrepit house
- خانه‌ی کلنگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد decrepit

  1. adjective deteriorated, debilitated, especially as a result of age
    Synonyms:
    aged anile antiquated battered bedraggled broken-down creaky crippled dilapidated doddering effete feeble flimsy fragile frail haggard incapacitated infirm insubstantial old quavering ramshackle rickety run-down seedy senile shabby shaking superannuated tacky threadbare tired tottering tumble-down unsound used wasted weak weakly weather-beaten worn worn-out
    Antonyms:
    fit healthy young

ارجاع به لغت decrepit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decrepit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decrepit

لغات نزدیک decrepit

پیشنهاد بهبود معانی