آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Creaky

ˈkriːki ˈkriːki

صفت تفضیلی:

creakier

صفت عالی:

creakiest

معنی creaky | جمله با creaky

adjective

جیرجیرکننده ،غژغژکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The creaky old ladder wobbled.

نردبان کهنه و غژغژی لمبر می‌خورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد creaky

  1. adjective worn and broken down by hard use
  1. adjective having a rasping or grating sound
    Synonyms:
  1. adjective of or pertaining to arthritis

Idioms

the creakiest wheel gets oiled first

چرخ پر سروصداتر اول روغن‌کاری می‌شود، به اشخاص پر سروصدا زودتر توجه می‌شود

سوال‌های رایج creaky

صفت تفضیلی creaky چی میشه؟

صفت تفضیلی creaky در زبان انگلیسی creakier است.

صفت عالی creaky چی میشه؟

صفت عالی creaky در زبان انگلیسی creakiest است.

ارجاع به لغت creaky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creaky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/creaky

لغات نزدیک creaky

پیشنهاد بهبود معانی