امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rheumatic

ruːˈmætɪk ruːˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
رماتیسم گرفته، آدم مبتلا به درد مفاصل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rheumatic

  1. adjective Of or pertaining to arthritis
    Synonyms:
    arthritic creaky rheumatoid rheumy

ارجاع به لغت rheumatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rheumatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rheumatic

لغات نزدیک rheumatic

پیشنهاد بهبود معانی