با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Bedraggled

    bɪˈdræɡld bɪˈdræɡld
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    • verb - transitive
      گل الود، الوده، کثیف، خیس
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد bedraggled

    1. adjective unkempt
      Synonyms: decrepit, dilapidated, dirty, disheveled, disordered, dowdy, drenched, dripping, faded, messy, muddied, muddy, run-down, seedy, shabby, sloppy, slovenly, sodden, soiled, stained, sullied, tacky, tattered, threadbare, untidy, wet
      Antonyms: clean, neat, tidy

    ارجاع به لغت bedraggled

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bedraggled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bedraggled

    لغات نزدیک bedraggled

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری