زن شلخته، کهنه، بیعرضه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He married a real dowdy.
با زن واقعاً شلختهای ازدواج کرد.
a dowdy gray dress
پیراهن (زنانهی) خاکستری و بدقواره
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dowdy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dowdy