آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Brittle

ˈbrɪtl ˈbrɪtl

صفت تفضیلی:

more brittle

صفت عالی:

most brittle

معنی brittle | جمله با brittle

noun adjective

ترد، شکننده، بی‌دوام، زودشکن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a dead tree with brittle branches

درخت خشک با شاخه‌های شکننده

His brittle knocking on the door was familiar.

صدای تق‌تق در زدن او آشنا بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

brittle tones

آهنگ‌های کوتاه و تیز

The Ottoman Empire had become brittle.

امپراطوری عثمانی آسیب‌پذیر شده بود.

a brittle alliance

اتحاد زودشکن

peanut brittle

آب‌نبات بادام زمینی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد brittle

  1. adjective tense
    Antonyms:

سوال‌های رایج brittle

صفت تفضیلی brittle چی میشه؟

صفت تفضیلی brittle در زبان انگلیسی more brittle است.

صفت عالی brittle چی میشه؟

صفت عالی brittle در زبان انگلیسی most brittle است.

ارجاع به لغت brittle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brittle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brittle

لغات نزدیک brittle

پیشنهاد بهبود معانی