فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Brittleness

American: ˈbrɪtl̩ British: ˈbrɪtl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    تردی، زودشکنی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد brittleness

  1. noun Firm but easily broken
    Synonyms: crispness, crispiness

ارجاع به لغت brittleness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brittleness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brittleness

لغات نزدیک brittleness

پیشنهاد بهبود معانی