گذشتهی ساده:
crumbledشکل سوم:
crumbledسومشخص مفرد:
crumblesزوالیافته، ازهمپاشیده، فاسدشده، در حال زوال، در حال تباهی، در حال فروپاشی، در حال نابودی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
their crumbling ancestral home
خانهی اجدادی در حال نابودیِ آنها
a crumbling empire
امپراتوری در حال فروپاشی
گذشتهی ساده crumbling در زبان انگلیسی crumbled است.
شکل سوم crumbling در زبان انگلیسی crumbled است.
سومشخص مفرد crumbling در زبان انگلیسی crumbles است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crumbling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crumbling