Stilted

ˈstɪltɪd ˈstɪltɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
دارای چوب پا، با آب‌وتاب، (مجازاً) باشکوه، قلنبه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stilted

  1. adjective artificial, pretentious
    Synonyms: affected, angular, aureate, bombastic, constrained, decorous, egotistic, euphuistic, flowery, forced, formal, genteel, grandiloquent, high-flown, high-sounding, inflated, labored, magniloquent, mincing, overblown, pedantic, pompous, prim, rhetorical, sonorous, stiff, unnatural, wooden
    Antonyms: genuine, honest, true

ارجاع به لغت stilted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stilted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stilted

لغات نزدیک stilted

پیشنهاد بهبود معانی