زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Syndrome

ˈsɪndroʊm ˈsɪndrəʊm

شکل جمع:

syndromes

معنی syndrome | جمله با syndrome

noun countable C1

پزشکی مجموعه علائم بدنی و ذهنی مرض، علائم مشخصه مرض، هم‌رفت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Bribery is a syndrome of deep social inequalities.

رشوه‌خواری نشانه‌ی نابرابری‌های ژرف اجتماعی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد syndrome

  1. noun disease, condition
    Synonyms:
    sickness problem disorder complaint condition ailment malady sign symptoms infirmity affection diagnostics prognostics complex

سوال‌های رایج syndrome

شکل جمع syndrome چی میشه؟

شکل جمع syndrome در زبان انگلیسی syndromes است.

ارجاع به لغت syndrome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «syndrome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/syndrome

لغات نزدیک syndrome

پیشنهاد بهبود معانی