فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Restfully

ˈrestfli ˈrestfli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور آرام، با آرامش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Friday started restfully.

جمعه با آرامش آغاز شد.

The mixture would enable her to sleep restfully until morning.

این معجون او را قادر می‌ساخت که تا صبح با آرامش و به‌طور آرام بخوابد.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده restfully

  • verb - intransitive
    rest

ارجاع به لغت restfully

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «restfully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/restfully

لغات نزدیک restfully

پیشنهاد بهبود معانی