استراحت کردن، وقفه گرفتن، توقف کردن، نفسی تازه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They worked all morning without taking a single break.
آنها تمام صبح را بدون وقفه کار کردند.
Let’s take a short break and grab some coffee.
بیایید استراحت کوتاهی کنیم و قهوهای بخوریم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take a break» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-a-break