زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Cutoff

ˈkʌt̬ɑːf ˈkʌtɒf-ɒːf

معنی cutoff | جمله با cutoff

noun

راه میان‌بر، قطع جریان، هر نوع وسیله قطع چیزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The cutoff age is forty.

محدودیت سن چهل سالگی است (یعنی: اشخاصی که سن آن‌ها از 40 بیشتر است مشمول این قانون یا کار یا استخدام نمی‌شوند).

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutoff

  1. noun a route shorter than the usual one
    Synonyms:
    shortcut crosscut

ارجاع به لغت cutoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cutoff

لغات نزدیک cutoff

پیشنهاد بهبود معانی