امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cutout

ˈkʌtaʊt ˈkʌtaʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cutouts

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: cut-out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
برش، مدل، ماکت (یا نمونه‌ی هرچیز که دور آن برش خورده و می‌تواند به‌صورت عمودی بایستد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- She placed a cutout of a cat in the window to scare away birds.
- او ماکت گربه را در پنجره قرار داد تا پرندگان را بترساند.
- The artist displayed several intricate paper cutouts in the gallery.
- این هنرمند چندین برش کاغذی پیچیده را در گالری به نمایش گذاشت.
- The stage set included a large cutout of a castle.
- صحنه‌ی نمایش شامل مدلی بزرگ از قلعه بود.
noun countable
برش، بریدگی، سوراخ (فضای خالی ایجاد شده از دُوربُری چیزی روی کاغذ، مقوا و...)
- The cardboard box had several circular cutouts for ventilation.
- جعبه‌ی مقوایی چندین سوراخ دایره‌ای برای تهویه‌ی هوا داشت.
- The decorative lantern featured intricate cutouts that cast beautiful shadows.
- فانوس تزئینی دارای برش‌های پیچیده‌ای بود که سایه‌های زیبایی ایجاد می‌کرد.
- The children made paper snowflakes by folding and creating cutouts in the paper.
- بچه‌ها با تا کردن و ایجاد بریدگی در کاغذ، دانه‌های برف کاغذی درست کردند.
noun countable
مداربند، سوئیچ قطع جریان، فیوز خودکار
- A faulty cutout was the reason the motor suddenly stopped working.
- مداربند معیوب دلیل توقف ناگهانی موتور بود.
- He replaced the old cutout with a more reliable model.
- او سوئیچ قطع جریان قدیمی را با مدلی مطمئن‌تر جایگزین کرد.
adjective
برش‌خورده، بریده‌شده
- She decorated the window with cutout snowflakes for the winter holidays.
- او پنجره را با دانه‌های برف بریده‌شده برای تعطیلات زمستانی تزئین کرد.
- He carefully arranged the cutout flowers on the birthday cake.
- او بادقت گل‌های برش‌خورده را روی کیک تولد چید.
adjective
برش‌دار، سوراخ‌دار، حفره‌دار
- She wore a beautiful cutout top that accentuated her figure perfectly.
- او بلوز برش‌دار زیبایی پوشیده بود که فرم بدنش را به‌طور کامل به نمایش گذاشت.
- The children enjoyed making cutout shapes for their art project.
- کودکان از ساختن اشکال سوراخ‌دار برای پروژه‌ی هنری خود لذت بردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutout

  1. noun
    Synonyms:
    article newspaper article pattern sticker paper doll

ارجاع به لغت cutout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutout

لغات نزدیک cutout

پیشنهاد بهبود معانی