با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Cutout

ˈkʌtaʊt ˈkʌtaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    (برق) مداربند، سویچ قطع جریان، فیوز خودکار
  • noun
    (موتور درون‌سوز) دریچه‌ی رها (که دود را به‌جای بردن به اتاقک اگزوز مستقیم به خارج می‌برد)
  • noun
    برش (ماکت یا نمونه‌ی هرچیز)
  • noun
    (آگهی یا کوپنی که از مجله و غیره پاره می‌کنند) بریده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cutout

  1. noun
    Synonyms: paper doll, sticker, newspaper article, article, pattern

ارجاع به لغت cutout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cutout

لغات نزدیک cutout

پیشنهاد بهبود معانی