آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ مهر ۱۴۰۴

    Standstill

    ˈstændˌstɪl ˈstændˌstɪl

    معنی standstill | جمله با standstill

    noun singular

    ایست، وقفه، بدون حرکت، ثابت، سکون، توقف، رکود

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Negotiations are at a standstill for the time being.

    مذاکرات فعلاً متوقف شده است.

    The economic crisis led to a standstill in housing construction across the country.

    بحران اقتصادی باعث وقفه در ساخت‌وساز مسکن در سراسر کشور شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The sudden power outage caused the factory production line to come to a complete standstill.

    قطع ناگهانی برق باعث شد خط تولید کارخانه به ایست کامل برسد.

    to come to a standstill

    ایستش کردن، متوقف شدن

    to bring to a standstill

    باز ایستاندن، متوقف کردن، خواباندن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد standstill

    1. noun stop
      Synonyms:
      halt pause check delay dead stop cessation wait inaction impasse deadlock standoff stalemate gridlock arrest checkmate corner hole dead end
      Antonyms:
      progress advance

    Collocations

    come to a standstill

    متوقف شدن، از حرکت ایستادن، به بن بست رسیدن

    bring traffic to a standstill

    ترافیک را متوقف کردن، باعث بند آمدن ترافیک شدن

    سوال‌های رایج standstill

    معنی standstill به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «standstill» در زبان فارسی به معنای «توقف کامل»، «ایست»، «ایستایی» یا «سکون» ترجمه می‌شود.

    این واژه به وضعیتی اشاره دارد که در آن حرکت، پیشرفت یا فعالیتی کاملاً متوقف شده و هیچ تغییر یا جابجایی صورت نمی‌گیرد. Standstill می‌تواند در زمینه‌های فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی یا حتی روانی به کار رود و مفهومی از رکود یا توقف کامل را منتقل می‌کند.

    در زمینه‌ی فیزیکی، standstill به توقف حرکت اشیاء یا افراد اشاره دارد. برای مثال، وقتی گفته می‌شود “Traffic came to a standstill” یعنی «ترافیک کاملاً متوقف شد»، منظور این است که خودروها هیچ حرکتی ندارند و جریان عادی ترافیک مختل شده است. این کاربرد نشان‌دهنده‌ی وضعیت اضطراری یا غیرعادی است که نیاز به توجه و اقدام دارد.

    در حوزه‌های اقتصادی یا کاری، standstill به رکود یا توقف فعالیت‌ها اشاره دارد. برای مثال، توقف مذاکرات، پروژه‌ها یا معاملات تجاری می‌تواند به standstill منجر شود و پیشرفت برنامه‌ها را به تعویق بیندازد. چنین توقفی اغلب نیازمند بررسی علت‌ها، یافتن راهکار و بازگرداندن روند به حالت فعال است تا از زیان یا تأخیر بیشتر جلوگیری شود.

    از دیدگاه روانی یا فردی، standstill می‌تواند نمادی از وضعیت انفعال، سردرگمی یا توقف در تصمیم‌گیری باشد. وقتی فردی در تصمیم‌گیری یا پیشرفت شخصی دچار ایستایی شود، احساس بی‌حرکتی و رکود می‌کند و نیازمند انگیزه، بازنگری و اقدام مؤثر است تا بتواند دوباره حرکت خود را آغاز کند.

    standstill فراتر از توقف فیزیکی است؛ این واژه یادآور لحظاتی است که نیاز به توجه، بازنگری و یافتن راه‌حل دارند. چه در زندگی روزمره، چه در محیط کاری یا اجتماعی، مواجهه با standstill فرصتی است برای تأمل، برنامه‌ریزی و ایجاد حرکت دوباره، تا رکود به پیشرفت تبدیل شود و جریان زندگی دوباره فعال گردد.

    ارجاع به لغت standstill

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «standstill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/standstill

    لغات نزدیک standstill

    • - standpipe
    • - standpoint
    • - standstill
    • - stane
    • - stanford-binet test
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.