ایست، وقفه، بدون حرکت، ثابت، سکون، توقف، رکود
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Negotiations are at a standstill for the time being.
مذاکرات فعلاً متوقف شده است.
The economic crisis led to a standstill in housing construction across the country.
بحران اقتصادی باعث وقفه در ساختوساز مسکن در سراسر کشور شد.
The sudden power outage caused the factory production line to come to a complete standstill.
قطع ناگهانی برق باعث شد خط تولید کارخانه به ایست کامل برسد.
to come to a standstill
ایستش کردن، متوقف شدن
to bring to a standstill
باز ایستاندن، متوقف کردن، خواباندن
متوقف شدن، از حرکت ایستادن، به بن بست رسیدن
ترافیک را متوقف کردن، باعث بند آمدن ترافیک شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «standstill» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/standstill