آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Standstill

ˈstændˌstɪl ˈstændˌstɪl

معنی standstill | جمله با standstill

noun singular

ایست، وقفه، بدون حرکت، ثابت، سکون، توقف، رکود

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Negotiations are at a standstill for the time being.

مذاکرات فعلاً متوقف شده است.

The economic crisis led to a standstill in housing construction across the country.

بحران اقتصادی باعث وقفه در ساخت‌وساز مسکن در سراسر کشور شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The sudden power outage caused the factory production line to come to a complete standstill.

قطع ناگهانی برق باعث شد خط تولید کارخانه به ایست کامل برسد.

to come to a standstill

ایستش کردن، متوقف شدن

to bring to a standstill

باز ایستاندن، متوقف کردن، خواباندن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد standstill

Collocations

come to a standstill

متوقف شدن، از حرکت ایستادن، به بن بست رسیدن

bring traffic to a standstill

ترافیک را متوقف کردن، باعث بند آمدن ترافیک شدن

ارجاع به لغت standstill

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «standstill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/standstill

لغات نزدیک standstill

پیشنهاد بهبود معانی