گذشتهی ساده:
lay downشکل سوم:
lain downسومشخص مفرد:
lies downوجه وصفی حال:
lying downدراز کشیدن (برای خواب یا استراحت)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
You should lie down if you're feeling dizzy.
اگر احساس سرگیجه داری، باید دراز بکشی.
She lay down on the sofa and fell asleep.
او روی کاناپه دراز کشید و خوابش برد.
شانه خالی کردن، از زیر کار در رفتن، کوتاهی کردن، سهلانگاری کردن در وظایف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She accused the maintenance team of lying down on the job.
او تیم تعمیرات را به کوتاهی کردن در کار متهم کرد.
Don't lie down on the job. we’re counting on you!
از زیر کار در نرو. ما روی تو حساب کردهایم!
انگلیسی بریتانیایی (lie-down) استراحت کوتاه (معمولاً روی تخت)
She said she was going for a lie-down.
گفت میخواد یه کم استراحت کنه.
After cleaning the house, I needed a lie-down.
بعداز تمیز کردن خونه، نیاز به استراحت داشتم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lie down» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lie down