گذشتهی ساده:
pedestaledشکل سوم:
pedestaledسومشخص مفرد:
pedestalsوجه وصفی حال:
pedestalingشکل جمع:
pedestalsپایه ستون، پایه مجسمه، شالوده، محور، روی پایه قرار دادن، بلند کردن، ترفیع دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The statue's pedestal was of marble.
پایهی مجسمه از سنگ مرمر بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pedestal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pedestal