گذشتهی ساده:
unbentشکل سوم:
unbentسومشخص مفرد:
unbendsوجه وصفی حال:
unbendingباز کردن، رها کردن، شل کردن، راست کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to bend and unbend the knee
زانو را خم و راست کردن
a dinner party where everyone unbends and has a good time
مهمانی شام که در آن همه میآسایند و خوش هستند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unbend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unbend