گذشتهی ساده:
decompressedشکل سوم:
decompressedسومشخص مفرد:
decompressesوجه وصفی حال:
decompressingفشارزدایی کردن، ازفشار هوا کاستن، خرد ساختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This air lock decompresses the air.
این هوابند هوا را فشارزدایی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decompress» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decompress