آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ مهر ۱۴۰۴

    Decompression

    ˌdikəmˈpreʃən ˌdiːkəmˈpreʃən

    معنی decompression | جمله با decompression

    noun uncountable

    وافشاری، فشارزدایی، برداشت فشار، کاهش فشار هوا

    a decompression chamber

    اتاقک فشارزدایی

    After a long day at work, I practiced deep breathing exercises for decompression.

    بعد‌از یک روز طولانی در محل کار، تمرینات تنفس عمیق را برای برداشت فشار انجام دادم.

    noun uncountable

    پزشکی (جراحی) فشارکاهی، رفع فشار، فشاربَرداری (عمل جراحی به‌منظور کاستن فشار)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Decompression therapy can help alleviate back pain.

    درمان فشاربَرداری می‌تواند به کاهش کمردرد کمک کند.

    Effective decompression of the spinal discs can help relieve symptoms of sciatica.

    رفع فشار موثر دیسک‌های ستون فقرات می‌تواند به تسکین علائم سیاتیک کمک کند.

    noun uncountable

    کامپیوتر فشرده‌سازی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    Engineers use various algorithms for efficient data decompression in computer systems.

    مهندسان از الگوریتم‌های مختلفی برای فشرده‌سازی موثر داده‌ها در سیستم‌های کامپیوتری استفاده می‌کنند.

    The decompression of the image files

    فشرده‌سازی فایل‌های تصویری

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد decompression

    1. noun relieving pressure (especially bringing a compressed person gradually back to atmospheric pressure)
      Synonyms:
      decompressing
      Antonyms:
      compression

    سوال‌های رایج decompression

    معنی decompression به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «decompression» در زبان فارسی به «کاهش فشار» یا «آزادسازی فشار» ترجمه می‌شود.

    این اصطلاح بسته به زمینه کاربرد می‌تواند مفاهیم متفاوتی داشته باشد، اما به طور کلی به فرایند کاستن از فشار فیزیکی، روانی یا محیطی اشاره دارد. کاهش فشار می‌تواند در علوم پزشکی، فیزیک، غواصی، فناوری و حتی زندگی روزمره به کار رود و به فرد یا سیستم کمک کند تا تعادل خود را بازیابد.

    در علوم پزشکی، decompression به فرایندی اشاره دارد که فشار بیش از حد بر یک عضو بدن کاهش می‌یابد. برای مثال، در جراحی ستون فقرات، کاهش فشار روی نخاع یا عصب‌ها می‌تواند درد و علائم ناشی از فشردگی را کاهش دهد. همین‌طور در درمان برخی بیماری‌های تنفسی یا مشکلات گردش خون، آزادسازی فشار به بهبود عملکرد بدن و کاهش علائم کمک می‌کند.

    در زمینه‌های فیزیکی و مهندسی، decompression می‌تواند به کاهش فشار گاز یا مایعات در مخازن، سیستم‌های لوله‌کشی یا غواصی اشاره داشته باشد. در غواصی، کاهش فشار به آرامی هنگام بالا آمدن از عمق آب اهمیت حیاتی دارد تا از مشکلاتی مانند بیماری کاهش فشار (decompression sickness) جلوگیری شود. این فرایند شامل توقف‌های کنترل‌شده و کاهش تدریجی فشار است.

    همچنین، decompression می‌تواند به صورت استعاری در زندگی روزمره به کار رود و به معنای کاهش فشار روانی یا استرس باشد. افراد ممکن است با ورزش، موسیقی، تفریح یا مدیتیشن به کاهش فشار ذهنی و احساسی خود بپردازند تا تعادل روانی خود را باز یابند و کارایی و تمرکز خود را بهبود دهند.

    مفهوم decompression ابزاری مهم برای حفظ سلامت، ایمنی و تعادل در زندگی و محیط‌های مختلف محسوب می‌شود. این فرایند چه در بعد فیزیکی، چه پزشکی و چه روانی، به ایجاد آرامش، جلوگیری از آسیب و حفظ عملکرد بهینه کمک می‌کند و اهمیت بالایی در برنامه‌ریزی و مدیریت منابع و زندگی روزمره دارد.

    ارجاع به لغت decompression

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «decompression» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decompression

    لغات نزدیک decompression

    • - decompound
    • - decompress
    • - decompression
    • - decompression sickness
    • - deconcentrate
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.