فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Decompound

diːkəmˈpaʊnd ˌdiːkəmˈpaʊnd

معنی‌ها

verb - transitive adjective noun

(در اصل) چیزهای مرکب را دوباره ترکیب کردن، بازسرشتن

verb - transitive adjective noun

تجزیه کردن، واپاش کردن، واپاشیدن، واهشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun verb - transitive adjective

(ترکیبی از چیزهای مرکب) بازسرشته، بازآمیخته

noun verb - transitive adjective

گیاه‌شناسی بازهشته (دارای بخش‌هایی که خود از چند بخش ساخته شده‌اند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت decompound

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decompound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decompound

لغات نزدیک decompound

پیشنهاد بهبود معانی