با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Decompound

diːkəmˈpaʊnd ˌdiːkəmˈpaʊnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive adjective noun
(در اصل) چیزهای مرکب را دوباره ترکیب کردن، بازسرشتن
verb - transitive adjective noun
تجزیه کردن، واپاش کردن، واپاشیدن، واهشتن
noun verb - transitive adjective
(ترکیبی از چیزهای مرکب) بازسرشته، بازآمیخته
noun verb - transitive adjective
گیاه‌شناسی بازهشته (دارای بخش‌هایی که خود از چند بخش ساخته شده‌اند)
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت decompound

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «decompound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decompound

لغات نزدیک decompound

پیشنهاد بهبود معانی