فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shelf

ʃelf ʃelf

شکل جمع:

shelves

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

طاقچه، رف، قفسه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

We arranged the books on the shelf.

کتاب‌ها را روی طاقچه چیدیم.

We put up a wooden shelf on the wall.

طاقچه‌ای چوبی به دیوار زدیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a shelf book

طاقچه‌ی کتاب

noun countable

زمین‌شناسی فلات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The submarine traveled along the continental shelf to avoid detection.

زیردریایی در امتداد فلات قاره‌ای حرکت کرد تا از شناسایی نشود.

The divers explored the underwater shelf near the coral reef.

غواصان، فلات زیرآب نزدیک به مرجان‌ها را کاوش کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

continental shelf

فلات قاره

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shelf

  1. noun jutting, flat area or piece
    Synonyms:
    ledge bank rack ridge counter console bracket mantle mantelpiece shallow reef shoal rock

Collocations

shelf-mark

(کتاب‌های کتابخانه) حروف ترتیب (که طاقچه و محل کتاب را معلوم می‌کنند)

Idioms

on the shelf

بی‌مصرف، کنار گذاشته، ناکارا، فاقد کارآرایی، به‌دردنخور

ارجاع به لغت shelf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shelf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shelf

لغات نزدیک shelf

پیشنهاد بهبود معانی