با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Essentiality

əˌsenʃiːˈælɪtiː ɪˌsenʃɪˈælɪtɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun plural
    صفت ذاتی، لزوم، کیایی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد essentiality

  1. noun A basic trait or set of traits that define and establish the character of something
    Synonyms: being, essence, nature, essentialness, quintessence, substance, texture
    Antonyms: inessentiality

ارجاع به لغت essentiality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «essentiality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/essentiality

لغات نزدیک essentiality

پیشنهاد بهبود معانی